سلام مينا جون چرا ويلاگم نمي يايي؟

مينا جان سلام.

وبت خيلي خوشكله.

من كه خيلي خوشم اومد.

به من سر بزن.

سلام ..... مثل هميشه عالي بود .... ببخش كه دير اومدم ..... مهم اينه كه اومدم

سلام مينا جونم مرسي كه خبرم كردي...نوشتت خيلي خيلييييييييي قشنگ بود مثل همييييشه ...

سلام ميناي عزيز .. نوشته ات بينهايت زيبا بود... ممنونم مهربونم كه بهم سر ميزني .. شاد باشي

به نام دل...ناله هاي روح، خود نواي سازند....

سلام....حرف دلت بر دل نشست...گفته بودم كه مي خوام

وبلاگ رو ببندم...در اولين فرصت يادداشت آخر رو مي نويسم...

يا حق....

جان بر لبست و در دل حسرت که از لبانش نگرفته هيچ کامي جان از بدن بر آيد

از حــــــــسرت دهانش جانم بتنگ آمد خود کام تنگدستان کي زآن دهن بر آيد

گفتم بخويش کز وي بر گي ر دل،دلم گفت کار کسي است اين کو با خويشتن بر آيد

هر يک شکن ز زلفت پنجاه شست دارد چون اين دل شکسته با آن شکن بر آيد

بر بوي آنکه در باغ يابد گلي چو رويت آيد نسيم و هر دم گرد چمن بر آيد

هر دم چو بيوفايان نتوان گرفت ياري مائيم و آستانش تا جان ز تن بر آيد

برخيز تا چمن را از قام)ت و قـــيامت هم سرو در بر آيد هم نارون بر آيد

وقتي عظيمترين سايه بر زمين فرو مي افتد * كسي نمي پرسد : باز اين سايه مهيب كيست؟زيرا همه بر پيكرش ايستاده اند ..وقتي عشق بر هستي ها فرو مي افتد * كسي نمي پرسد: اين درخشش جاويد چيست ؟ زيرا همه به جواب خويش رسيده اند ... ايام به كام ..راستي سلام .